النور و پارک اثر رینبو راول با ترجمه سمانه پرهیزکاری
النور و پارک اثر رینبو راول با ترجمه سمانه پرهیزکاری
درباره ی کتاب:
درباره ی کتاب:
النور و پارک اثر رینبو راول با ترجمه سمانه پرهیزکاری، یک رمان اجتماعی است که مخاطبان اصلیاش، نوجوانان و جوانان هستند.
داستان رمان هم درباره دو نوجوان ١٦و ١٧ ساله به نام های “النور داگلاس” و “پارک شریدن” است که با جامعه خود، جور در نمیآیند و دو بچه عجیب و غریباند.
زمینه اصلی داستان عشق، موسیقی، نفرت، خشونت علیه کودکان و زنان است.
النور دختر ۱۶ سالهای است که در یک خانواده پرجمعیت، نزد مادر و ناپدریشان زندگی میکنند.
ریچی، ناپدری النور، مردی مست و بدخلق است که شرایط زندگی را برای النور و دیگر اعضای خانوادهاش دشوار کرده است.
پارک نیز پسری دورگه و کرهای-آمریکایی است که همکلاسی النور است.
پارک برخلاف النور خانوادهای آرام و ثروتمند دارد.
النور و پارک رفته رفته با یکدگیر از طریق نوارهای کاست آهنگهای قدیمی و کتابهای کمیک رابطه نزدیکتری پیدا میکنند..
درباره ی نویسنده:
درباره ی نویسنده:
رینبو راول نویسنده ای آمریکایی است. کتاب «النور و پارک» نخستین اثر وی در ژانر رمان های نوجوانان است.
این نویسنده به صورت حرفهای از سال ۲۰۱۱ نوشتن رمان و داستان را شروع کرده و تا امروز توانسته آثار قابل ملاحظهای را به مخاطبانش معرفی کند.
«اتچمنت»، «النور و پارک»، «طرفداری»، «تلفن ثابت» و «چیزی که عشق واقعی به من داد» از جمله آثار این نویسنده است که این روزها طرفداران زیادی را برای او به همراه داشته است.
به تازگی خوانندگان نشریه اوماها رمان «النور و پارک» او را به عنوان بهترین و موفق ترین اثر داستانی انتخاب کرده اند.
رمانی که به زودی فیلمی سینمایی بر اساس آن ساخته میشود.
بنا به گفته ی نویسنده دو کتاب «تلفن ثابت» و «النور و پارک» بیش از سایر آثارش سبب محبوبیت او خصوصا در آمریکا شده است.
سطرهایی از کتاب:
سطرهایی از کتاب:
«کاملا مطمئن بود که به او- برای نجات زندگیاش-یک تشکر بدهکار است.
نه فقط دیروز، بلکه تمام روزهایی که از آشناییشان گذشته بود…
و این باعث میشد حس کند خنگترین و ضعیفترین دختر دنیاست.
اگر کسی نتواند زندگی خودش را نجات دهد، آیا زندگیاش اصلا ارزش نجات دادن دارد؟
سعی کرد به او بگوید تو زندگی مرا نجات دادی، نه تا ابد، نه برای همیشه…
احتمالا فقط به طور موقت، ولی زندگی مرا نجات دادی…
پس حالا به تو تعلق دارم. منی که اکنون هستم، متعلق به توست. برای همیشه.»
«النور گفت:
“رومئو و ژولیت” فقط دو تا بچه پولدار بودن که به هر چی می خواستن، رسیدن.
توی داستان هم خیال می کردن همدیگه رو می خوان.
آقای استسمن گفت:
ولی اونا عاشق همدیگه…
اونا حتی همدیگه رو نمی شناختن!
عشق در نگاه اول بوده…
اوه خدای من!
چقد بامزه!
عشق در نگاه اول!
اگه شکسپیر می خواست باور کنیم که اونا عاشق همدیگه ن، نباید تو همون پرده اول می گفت رومئو آویزون رُزالین بوده!
شکسپیر عشق رو به سُخره گرفته.»
«آن ها به اندازه کافی باهوش هستند که می دانند اولین عشق هیچ گاه دوام ندارد، ولی آن قدر شجاع و مصمم هستند که برای با هم بودن تلاش کنند…!»
«از تلاش برای برگرداندن دختر دست برداشته بود.
او فقط وقتی خودش می خواست، بر می گشت؛
در رویاها،خواب ها و آشناپنداری های در هم شکسته.
مثلا وقتی پسر به سمت محل کارش زندگی می کرد، یکهو چشمش می افتاد به دختری با موهای قرمز که کنار خیابان ایستاده.
برای لحظه ای نفس گیر، می توانست قسم بخورد که خود خودش است.
بعد متوجه می شد که موهای این دختر بیش تر طلایی است تا قرمز…
و سیگاری روشن کرده…
و تازه تیشرت پیستولز را هم پوشیده.
النور از پیستولز متنفر بود.
النور…
پشت سرش بود، تا لحظه ای که سرش را برمی گرداند.
کنارش دراز کشیده بود، تا لحظه ای که از خواب بیدار می شد.
باعث می شد دیگر خسته کننده تر و بی روح تر به نظر برسند و هیچ کس به اندازه ی کافی خوب نباشد.
النور همه چیز را خراب می کرد…
النور رفته بود و او از برگرداندنش دست برداشته بود!»
جوایز و افتخارات:
جوایز و افتخارات:
-
کتاب برتر سال از دیدگاه Milwaukee Country
-
برنده جایزه ی Georgia Peach book
-
کتاب برتر سال از دیدگاه All About Romance
-
برنده جایزه ی Michael L.Printz
-
جایزه کتاب برتر سال Pennsylvania Young Readers
-
بهترین رمان سال 2013 به انتخاب آمازون و کاربران گودریدز
-
بهترین رمان سال 2013 به انتخاب بوستون گلوب و یو اس ای تودی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.